آهای ....
هیچ کس نیست صدامو بشنومه.
آهای ....
هیچکی اون بیرون نیست؟
دستام دور گلوم پیچیدن و دارن خفه ام میکنن.
...
تو با نیگات چی میخواستی بگی ندا
من خفه خون نمیگیرم این صدا
بخواب چشماتو رو هم بذار ندا
دیگه ترسی نداری که چی میشه فردا
بخواب که اگه من و ما بیداریم
اسم تو تکثیر میشه تو خیابونا
دست از خونش بردارین بند نمیاد
این خون هزار ساله که جاریه
این خون ندا نیست خون وطنه
وطن غریب وطنی که بی کفنه
...