.:. پســـر شمــالـــــی .:.

پسر شمالی موج فریاد خزر است.

.:. پســـر شمــالـــــی .:.

پسر شمالی موج فریاد خزر است.

رقص کن

مزرعه بیدار بیدار بود. منتظر تو که آغاز کنی. من هم مثل تو نمی دانم آنها از کجا فهمیده اند، اما شور و شوق درونشان را می شود از سکوت بی نهایتشان فهمید.

«آه مترسک، چقدر دلم برایت تنگ شده بود» آن وقتها که کوچک بودی، فقط پاهایش را بغل می کردی. اما حالا تمام تن خیس او را در آغوش گرفته ای.

کاپشنت را که تنش کردی، مطمئنم که لبخند را بر لبانش دیدم. همانطور که درخت پیر راست شد، کبوترها پرواز کردند، پرچین ها زنده شدند، دریا موج زد، . . . .

دور بزن، رقص کن. مترسک همین که گرم شود دست در دست تو مزرعه را خواهد ساخت. رقص کن.

سیا کی راست می گوید؟!

هر چقدر خواستم مقاومت کنم و این پست را نگذارم، نشد. چون پست قبلی را تازه نوشته بودم.حالا اگر دوست داشتید هر دو را بخوانید!

 

وقتی داش سیا اولین بار در تلویزیون ظاهر  شد، به نظر می آمد که همش اشتباه می گوید. او همیشه در عبور از خیابان و غیره اشتباه کرده و موجبات خجالت برادر کوچکترش را فراهم می آورد. بالاخره در قسمت های پایانی، داش سیا یاد گرفت که چطور کارهایش را درست انجام بدهد و از این به بعد همه حرف هایش را گوش می کردند.

حالا بیاییم سر حرف خودمان، همانطور که مطمئنا در خبرها شنیده اید، سازمان سیا اعلام کرده که ایران چهار سال است که فعالیت تولید صلاح اتمی را متوقف کرده است. حالا این سیا مثل آن سیا می ماند. چون تا دیروز به زعم آقایان جمهوری اسلامی دروغ گو بود و موجبات خجالت همه. اما امروز به یک راست گوی تمام عیار تبدیل شده که حتی از سوی همان آقایان تشویق هم می شود! یک نفر بگوید اینجا چه خبر است؟