موسیقی ایرانی و ای ایران

       موسیقی قسمتی از فرهنگ و اصالت هر ملت است   

       در میان منابع در پی مطلبی درباره ی موسیقی ایرانی بودم که به مقاله ای زیبا و جالب از اخوان ثالث با عنوان «موسیقی ما» برخوردم که بیش تر مطالب مورد نظر مرا بیان می کرد. در پایین قسمتی کوتاه از این مقاله را از کتاب باغ برگی نقل کرده و سپس یادداشت کوتاهی را درباره ی آهنگ وشعر زیبای « ای ایران » می آورم

 که موسیقی ما چه قدر عمیق و عالی است و انسانی و معصوم. چه شوق ها ، ناله و غم ها و احیانا گاهگاه چه سرور و طرب ها که چشم انداز دنیای آن را ساخته و چه قدر این موسیقی پر لطف نزدیک به جان و صفا و سادگی آدمی است ؛ و در ما تاثیرش چه عجیب و انکار ناپذیر هم

من که پنهان نمی توانم کرد(خوش بختانه هنوز این قدر روشن فکر و فرنگی مآب نشده ام ) که از یک پنجه گرم و پر حال تار سخت لذت می برم ، خاصه در بیات ترک و ابو عطا و شور و سه گاه و چهار گاه وبیات اصفهان و افشار و ماهور و دیگر و دیگرها ، به هم چنین از یک پنجه سه تار و به هم چنین سنتور و گاهی کمانچه  و اخیرا بعضی اجراهای ویلن و پیانو که به نسبت دیگر سازهای فرنگی ، کم و بیش گاهی می توانند ملایم موسیقی ما شوند . نفسی پر سوزنی را هم فراموش نکنیم

تاثیر این موسیقی در ما عمیق و رگ و ریشگی  است و درونزاد.در این جا من اضافه می کنم که  برخی هنرمندان معتقدند که هر ملت و قومی نوعی از موسیقی را بهتر  درک می کند برای نمونه  برای ایرانیان موسیقی ایرانی بسیار قابل درک تر است تا موسیقی غربی؛پ

البته به شرطی که در این سرزمین پرورده شده باشیم - لا اقل تا بیست، سی سالگی - و از این آب و خاک و هوا به بار آمده ، و با همین مناسبات تربیتی که متداول است . در این صورت دیگر به قول اطفال : ‍[هر چه خودمان را به آن در بزنیم] نمی توانیم تاثیر این موسیقی عجیب را در خود انکار کنیم. آیا به راستی این انکار لازم است؟ از لوازم تجدد و مترقی بودن؟

 و نیز در موسیقی ما چه قدر رضایت به رضای خدا و بی حالی و درویشی- به معنی ول انگاری - بیش تر هست تا عزم و خشم و حرکت  قاطع و گرم .
بیش تر انگار ناله و نفرین آدمی اسیر و رنج کشیده و توهین شده است ، تا سرود پیروزی فاتحی پر غرور و دلیر ، و در عین حال سرفراز در مقابل تاریخ انسانیت .
ونیز برای کسی که اهلش باشد و به زبانش آشنا ، چه قدر هم آسان وبا سادگی طبیعی لذت می دهد. و لذت بردن از آن کاری بغرنج ذهن های ورزیده و لذت های گوناگون چشیده هم نیست ؛ بلکه مردم روستایی را هم قدر است متلذذ کند . شبان نزدیک به طبیعت و فرزند کوه و کمر و همدم با گوسپند و سگ و سبزه و صحرا باران های گوناگون و روشنی و تیرگی های دست اول و انیس رشک و رغبت های نخستینه ( بدوی) را نیز قادر است لذت ببخشد و حال آن که بعضی آثار بتهوون و چایکوفسکی -مثلا- نمی تواند به همه ی ذوق ها  و ذهن ها لذت بدهد . ذهن بغرنج تر و شهری تر لازم دارد و هوش کوشاتری.
 
: در همین مقاله روایتی درمورد صادق هدایت نیز هست که حیفم آمد نقل نکنم. جریان به اختصار چنین است 
« هدایت روزی در پاریس میهمان دکتر تقی تفضلی بوده. تفضلی قصد داشته صفحه ای از نغمه های فرنگی را بگذارد  و نظر هدایت را برای انتخاب صفحه می پرسد که هدایت پاسخ نمی دهد و آن گاه بدون سخنی سه تار تفضلی را به دستش می دهد و تفضلی می نوازد و سپس هدایت از وی افشاری می خواهد و هنگام نواختن تفضلی هدایت به گریه می افتد و در همان دیدار این ها را به تفضلی می گوید :  « همه آن چه تو شنیده ای از انکار من این عالم جادویی را  ، خبر است و بیش تر خبرها دروغ ، اما اگر من گاهی چنان گفته ام  ، نه از آن رو بوده است که منکر ژرفی و پاکی و شرف و عزت این الحانم . نه . هرگز . من تاب این سحر ندارم، که چنگ در جگرم می اندازد و همه درد و اندهان خفته بیدار می کند . تا سر منزل جنون می کشدم می کشدم ، من تاب این را ندارم.»

 

  «ای ایران»

درست 60 سال پیش، 27 مهر 1323، سرودی متولد شد که در طول شش دهه پس از آن عملا به ترجمان وطن دوستی ایرانیان تبدیل شد.

زنده یاد خالقی در مقدمه سرود، هنرمندانه از یک تم انگاره بختیاری بهره برده است، به طوریکه تشخیص آن بسیار دشوار می  کند. نگاهی به کارنامه هنری وی نیز میزان آشنایی و علاقه مندی او به موسیقی بختیاری را نشان می  دهد. استفاده از نغمات موسیقی نواحی ایران در موسیقی شهری، امروزه امری متداول است، ولی کمتر کسی می  تواند نسخه ای متفاوت و برگرفته از آهنگ های بومی را ارایه دهد و معمولا عین آهنگ رایج در یک منطقه با ارکستری شهری اجرا می  شود. استفاده از فواصل پرشی چهارم و پنجم، در کنار ریتم پر تب و تاب، هیجان سرود را تضمین می  کند. علاوه بر این به کار گرفتن فاصله پرشی ششم نیز بدعتی در موسیقی ایرانی به حساب می  آید. نحوه تلفیق شعر و آهنگ در بیان مفهوم و ایجاد ارتباط با شنونده حرف نخست را می  زند. برای نمونه آنجا که شعر از نظر مفهومی دشمن را مورد خطاب قرار می دهد، آهنگ نیز به نقطه اوج می  رود تا خطاب قرار دادن دشمن توام با فریاد باشد.
ای دشمن ار توسنگ خاره ای من آهنم
جان من فدای خاک پاک میهنم
بهره گیری از تکنیک دو صدایی و سازگار با موسیقی ایرانی، نفوذ کلام را قوت می  بخشد. یعنی وقتی گروه کر مردان مصرع ای دشمن ار تو سنگ خاره ای من آهنم را سر می  دهند، پیش از آنکه هجای دوم آهنم ادا شود، گروه کر زنان همان مصرع را با تغییری اندک چنین آغاز می  کنند دشمن ار تو سنگ خاره ای من آهنم. از نظر جامعه شناسی و توجه به اینکه وطن برای زن و مرد ارزش یکسانی دارد و در مقوله دفاع از وطن، زنان پا به پای مردان و به تبع آنان حرکت می  کنند، زیبایی سرود بیش از پیش خودنمایی می  کند، اما وقتی نوبت به مصرع پایانی بیت آخر می  رسد، زن و مرد به طور همصدا و همزمان صدا سر می  دهند:
پاینده باد خاک ایران ما
 ...ای ایران حاصل عشق و ایران دوستی چند هنرمند پاک سیرت بود که در فضایی ویژه، مجال بروز یافت و بر مصداق آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند، بر دل ها نشست. یافتن رمز توفیق آن کاری چند جانبه است وحوزه های مختلف اجتماعی، سیاسی، روانشناسی و... را در می نوردد، اما از نگاه شعر و موسیقی شاید بتوان این موارد را بر شمرد.
مشخصات شعر
 .سلیس و روان و به دور از واژگان دشوار که تقریبا تمام گروه های سنی قادر به درک مفاهیم آن هستند-
. توصیف مفهوم و زیبایی های عنصروطن که به طور طبیعی برای شهروندان هر کشوری دلپذیراست-
 .دوری از هر گونه گرایش سیاسی، مذهبی و قومی-
    مشخصات آهنگ 
ریتم دو چهارم با سرعت نسبتا زیاد که حالتی بسیار حماسی دارد و رژه سربازان را تداعی می  کند-
گردش زیبای نغمات در فواصل دستگاه شور و آواز دشتی که برای گوش های ایرانی جذبه زیادی دارد. زنده یاد خالقی در کتاب سرگذشت موسیقی ایران به فراگیر بودن دستگاه شور و علاقه وافر ایرانیان به آن اشاره کرده است-
تلفیق درست واژه ها با نغمات موسیقی بی  آنکه به هم بریزد یا ادای کلام نامفهوم باشد- 

 

منبع: روزنامه ی همشهری ۲۷ مهر ۱۳۸۳ یا سایت پرشین دل

          نت ای ایران برای ویولون

سرعت مناسب ۹۰ تا ۱۰۵ است.

ای ایران