کلمات لای دست و پایم گره خورده اند و نوشتن را از من گرفته اند. مگر نه اینکه نگفتن بهتر از بیهوده گویی است. پس برای چه در این روزهای مسموم پای قلمم را روی صحرای کاغذ بسوزانم. سکوت. می دانم این سکوت بی فرجام، نارواست. اما وقتی کلم پیچ ها سکوت کرده اند، من تک برگ سرگردان در باد صدایم به کجا می رسد. من که زخمی حوادثیم که در آنها نقشی ندارم. همان بهتر که در سکوت به نظاره ی بازی باد با کاغذهای خط خطی ام بنشینم
|