زرتشت از در مسیر بعثت

همانطور که گفتم حضرت زرتشت تصمیم گرفت در فراغت به رستگاری بیندیشد. برای رفتن به گوشه ی عبادت به همسرش گفت: برآنم تا خلوت گزینم و مدت زمانی درباره ی نیکی و زشتی اندیشه کنم ، باشد تا سرچشمه ی شور بختی انسانها را بیابم ، آن را بخشکانم و مردمان را به سعادت رهنمون شوم. همسرش وی را گفت: دست از این اندیشه بردار و به کار و زندگی پرداز.

اما راه راستین زندگی جز این نبود. نیرویی وی را برمی انگیخت و شوق تفکر برای اصلاح امور داشت. خانواده را رها کرد و به سوی کوه سبلان برای تفکر و انزوا حرکت کرد. او در این هنگام بیست سال داشت و مدت ده سال به تفکر و اندیشه پرداخت. جز غذایی اندک صرف نمی کرد ، کمتر می خابید و بیشتر می اندیشید. خوراکش پنیر بود و میوه ها و ساقه اهی نباتی. اهریمن و دست نشاندگانش چه بسیار به اغوای وی پرداختند ، اما او همواره با عزمی راسخ و نیرویی استوار آنان را از خود می راند.