درسهای تاریخ

جایی در اندرون ما انسانها همیشه به دنبال ریشه ی خویش می گردد. در طول تاریخ آدمیان همیشه سعی کرده اند تا تاریخ و گذشته ی خود را حفظ کنند و به آداب و سنن خود وفادار بمانند. اما گزند تاریخ گاه بی گاه به گنجینه ی ملت ها هجوم برده و ما را از آنها محروم کرده است. آنچه در این بین قابل تامل است اینکه چگونه یک ملت می تواند آیین و رسوم و فرهنگ خود را اینچنین همانند ایران به دست فراموشی سپارد؟

آنچه در این مجال به آن مجال خواهم پرداخت، قسمت کوچکی است از تاریخ عظیم ملت پر افتخار ایران که به گذشته های بسیار دور باز می گردد. به زمانی که دست بلند تاریخ به آستان آن نمی رسد.

شاید این مجال برای پرداختن به آیین عظیم و روحانی حضرت زرتشت حقیر باشد، اما از نبودن بهتر است. آنچه در اینجا بدان پرداخته می شود ابتدا شرح حالی است از  حضرت زرتشت و سپس مجموعه ای از ادعیه های او به صورت شعر با نام گاتا که بخشی از کتاب عظیم او اوستا می باشد.

در پستهای بعدی بیشتر به موضوع خواهیم پرداخت.