در سوگ تو
باران میبارد.باران تیرها که بر پیکر مظلومت فرو می آید. دشمن بسیار است که مقابلت سینه سپر کرده و فکر می کند از تو مسلمان تر است. اما فراموش کرده اند که پیامبر حتی با کفار هم چنین رفتار نمی کرد. تو دستهایت را به آسمان گرفته ای. تنها گناهت این بوده که آزاد مردی. حالا امروز سرت را به ضربت می شکافند.تنت را خونین رها می کنند. انگار نه انگار که در ازل یکی بوده ایم. رنگ سبز تو تا ابد باقی میماند.چرا که رنگ آزادگی است. دیگر نمی دانم اینجا کجاست.کربلا یا ایران.