نـــــــــــــــــدا

 ...

تو با نیگات چی میخواستی بگی ندا 

من خفه خون نمیگیرم این صدا 


جاریه توی کوچه پس کوچه های شهر 
از خون تو قرمز سنگ فرشا


بخواب چشماتو رو هم بذار ندا 

دیگه ترسی نداری که چی میشه فردا

بخواب که اگه من و ما بیداریم 

اسم تو تکثیر میشه تو خیابونا

دست از خونش بردارین بند نمیاد 

این خون هزار ساله که جاریه

این خون ندا نیست خون وطنه 

وطن غریب وطنی که بی کفنه  

...