دستهایم را باز می کنم، باز باز. تا تمامی آرزوهایم را در آغوش بگیرم. اما هیچ چیز به دستم نمی آید، حتی تو. گر چه تو از همه نزدیک تری. اما نه در میان دستانم. آنجایی ایستاده ای که من گفتم. تو را هم هنوز به دست نیاورده ام، مثل آرزوهای دیگر. کاشکی تو حداقل در میان دستانم بودی.
ترسیده ام. دستهای خالی ام را می بندم. ترسیده ام مبادا همه شان از دست بروند. می دانم که را برایم جمع می کنیشان، اما می ترسم زمانیکه بهشان برسم، دیر شده باشد.
چشمانم در حدقه به دنبال آرزویی می دوند که شاید برایم باقی مانده باشد ( و من غافل )، اما همه شان رفته اند. فقط تو مانده ای دور از دستانم و من با دستان خالی و تو با لبخندی بر لب، شاد از گریه های خنده وارم.
آرام می نشینم. چشم هایم را می بندم به این امید که شاید تمام اینها رویایی باشد شبانه که تا چشم باز کنم پر می کشد به سرزمین رویاها. چشم که می گشایم، هنوز همانم، نشسته روی خاک در حالیکه دستهایم را دور خودم جمع کرده ام و به تو چشم دوخته ام.
سلام
متنه زیبایی نوشتی
امیدوارم به آروهات برسی..
salam dost aziz va Gol khobi wblaget ghashang bood va jaleb tonesty be man sar bezan va az barname haye yaho 7 final be khosos Boot DC Buzz Estefadeh kon va be dostanet moarefy kon montazeret hastam khosh hal shodam behshad bye
dada man ham bache rashtam khosh hal shodam
شاید هم بود! نبود؟!
با سلام دوست من من هم دوست دارم از روی مغز بنویسم ولی دو دلیل عمده دارم:۱-این کتاب کمیاب هستش۲-هر چیزی رو تو این زمونه نمیشه به زبون آورد خودت که می دونی... خطرناک میشه
آدم بدون آرزو = مرگ
آدم با آرزوهای دست یافتنی اما دست نیابیده به آنها = کشتی کف اقیانوس
سلام . الان لاهیجانمکه دارم اینارو مینویسم ...
بارون اینجا آدمو وسوسه میکنه خلیجو به یه قطره اش بفروشم !!!
دلت دریایی جوون
به زودی آپ میکنم ... یادی هم از ما بکن ...
تا سلام خداحافظ !
چه ناگهان در آغوشت غرقم کردی.
خدای من
تصنیف بلندی که من تنها می خوانم.
سلام...
خیلی قشنگ می نویسی.....
به منم سر بزن...
سلام
خیلی عالی است لطفا به من سر بزن
www.t-m-s.blogfa.com