من اینجا در اتاق دو در دو کنار گلهای نخ نمای قالی خواهم پوسید و اعتباری نخواهم داشت برای واژه هایی که از قلمم سر می خورند و روی خطوط موازی دفتر ها تا بی نهایت صف می کشند.
نفسم که هر بار از سینه ام تف اش می کنم بیرون و دویاره سر می کشمش، آخرین زمزمه های خس خس تقلای زندگی را در درونم نقاشی می کند و صدای سکوتم که تار می شود بر پود جاده هایی که بی قواره افتاده اند کنار شهر ها، از دیوارهایی در درونم می گوید که بین جسم و روحم بالا می روند.
دستانم حتی شاخ گلی نچیده خشک شده و افتاده اند کنار خط اتوی شلوارم که زیر خود زانوهای دروغینم را پنهان کرده. کاسه ی زانوهایم از مرگ هم ضعیف تر شده، همانجا می افتم و خودم را روی گوشه ی آسفالت خیابان بالا می آورم.
چشم هایم می ریزند توی چرک ها که بالا آورده ام خودم را می شوند خوراک گنجشک ها که فضله هاشان روی سر و رویم می ریزد و من دوباره ته مانده چشم هایم را جمع می کنم می گذارم سرجایشان.
من مرگم را آیا دیده ام؟
سلام . با تبادل لینک موافقی ؟
موافقم.
salam merc ke sar zadi behem . ok man linketo mizaram. bye
سلام
مرسی از اینکه به وبلاگ من سر زدی.
من لینک شما رو داخل وبلاگم گذاشتم شما هم مال منو بزار
بای تا های
سلام
اگه یادم بدی چرا لینک ندم؟
من ؛ قرار است رو ی این قالی پیر شود....
http://sabra.blogsky.com/?PostID=7
خوب نوشته ی تو کمکم کرد. ولی قرار نبود . . .
سلام
ممنونم از راهنمایی
قالب رو از یکی از بلاگای همین بلاگ اسکای گرفتم بعد یکم تغییرش دادم اسمش تو مایه های قالب شیک و رایگان بود
موفق باشی
سلام . منم لینکت رو گزاشتم .
سلام.با تبادل لینک موافقی؟
سلام، لینکت رو گذاشتم اگه دوست داشتی لینک من رو هم بذار :)
عزیزسلام.....گفت و گوی اختصاصی "ناما جعفری" با جسد "منوچهر آتشی" در یک روز بارانی...
به تشییع جنازه ی "منوچهر آتشی" خوش آمدید
لطفاً
گیلاس های چیده شده را
همین جا آویزان کنید
چشم های ما
گیلاس های تازه می خواهد
(البته گندم هم می خواهد / شکممان!!) گریه اگر بگذارد.....به دیداری دوباره امید
دوستم یاشار جان اگاه باش چند سباحی را در ان دیار وقت حدر دادهام درود برتو دوستم دوست داشتی تورا دران دانشگاه کذای ملاقات میکنم سپاس
درود هفته دیگر باشد که چنین کنیم سپاس